نوع مقاله : ترجمه
نویسندگان
1 استاد گروه فلسفه، دانشگاه ییل
2 دانش آموختۀ دکتری فلسفۀ دین، دانشگاه علامه طباطبایی
چکیده
والترسترف در مقالۀ حاضر به این پرسش میپردازد که آیا آموزۀ عفو گناهکاران در الهیات مسیحی مستلزم نقض عدالت نیست. وقتی فردی مرتکب گناه میشود، نظر میرسد که مجازات او لازمۀ اجرای عدالت است. اما والترسترف معتقد است ترک مجازات و عفو با عدالت ناسازگار نیست. به باور او، نبخشیدن و تقاص گرفتن حق کسی است که به او ظلم شده، اما تکلیف او نیست. انصراف از مطالبۀ این حق نیز مستلزم نقض حقوق دیگران نیست. لذا میتوان عفو کرد بدون آن که عدالت را زیر سوال برد. این باور مختص به دین مسیحیت است و اندیشمندان یونانی و رومی این طور فکر نمیکردند. از نظر آنان، مجازات یک متخلف علاوه بر حق قربانی، تکلیف قربانی است. متفکران کلاسیک در آغاز اجرای عدالت را مستلزم مقابله به مثل میدانستند، اما دیدگاه ایشان دربارۀ عدالت به مرور زمان تلطیف شد. آنان در نهایت پذیرفتند که در اجرای مجازات باید انصاف را دخیل کرد و مجازات را تخفیف داد، اما این بدان معنا نبود که مجازات در بعضی موارد میتواند به کلی حذف شود. از سوی دیگر، نظریهپردازان معاصر مجازات را به منزلۀ اعلام عمومی انزجار از فعل نادرست میدانند. بر این اساس، بدون اجرای مجازات قبح فعل نادرست از بین میرود. دیدگاه والترسترف دربارۀ این نظریه در قسمت دوم مقاله بیان خواهد شد.
کلیدواژهها
موضوعات