نوع مقاله : ترجمه
نویسندگان
1 استاد فلسفهی دین و اخلاق، دانشگاه اوکلاهاما
2 دانشجوی دکتری فلسفهی دین، گروه فلسفه، دانشگاه علامۀ طباطبائی
چکیده
بحث از زندگی پس از مرگ یکی از جذابترین موضوعاتیست که از دیرباز ذهن بشر را به خود مشغول داشته است. ادیان گوناگون و مکاتب فلسفی رنگارنگ هریک کوشیدهاند تا پاسخی برای این مسئلهی اساسی پیدا کنند. نویسندهی این مقاله نیز تلاش کرده است تا به بررسی این مهم بپردازد. زاگزبسکی با دستمایه قرار دادن داستان مشهور زیبای خفته، سعی میکند تا به استخراج نتایج فلسفی خاصی مبادرت ورزد که میتوانند در مسئلهی زندگی پس از مرگ راهگشا باشند. نکتهی بسیار مهم آن است که نویسنده در کنار بهره بردن از بصیرتهای فلسفهی قرون وسطا، بهویژه ملاحظات قدیس توماس آکویناس، از دغدغههای امروزین نیز غافل نبوده است. بهدیگرسخن زاگزبسکی سعی دارد تا در متن جهانبینی علمی که قوانین طبیعت را سخت محترم میشمارد، فضایی برای سخن گفتن از رستاخیز جسمانی باز نماید. درست است که پریانِ داستانِ زیبای خفته، قدرت جادویی محدودی برای دستکاری معجزهآسا در برخی روندهای طبیعی دارند اما نه باشندگانی ماورای طبیعی هستند و نه از قدرت مطلق برخوردارند. علاوه بر این زاگزبسکی میکوشد تا انسانشناسی ویژهای را بسط دهد که هم از مشکلات مادهباوری پرهیز کرده باشد و هم از معضلات قول به ثنویت جوهری رها گردد؛ وی این مهم را با توسل به طرحی کموبیش ارسطویی به انجام میرساند بهطوریکه صورتهای جوهری نه مانند مُثل افلاطونی یا ارواح بهشتی، اموری آنجهانی هستند نه آنکه قابل فروکاستن به ویژگیهای مادی و طبیعیاند بلکه نفس در عین استقلال از بدن با آن در وحدتیست که دوام نفس را بدون بدن و نیز دوام بدن را بدون نفس ناممکن میسازد. در پرتوی درک اخیر، زاگزبسکی با طرح آزمایشهای ذهنی نشان میدهد که رستاخیز جسمانی دستکم در سطح مفهومی و در صورت دارا بودن قدرتی محدود ممکن است. هرچند آنچه پریان داستان میکنند از نگاه ما نوعی جادوگری محسوب میشود اما امکان مابعدالطبیعی زنده شدن پس از مرگ را در همین جهان به نمایش میگذارد. در پایان خاطرنشان میکنیم که پاورقیها از سوی مترجم هستند و با اعداد لاتین نشان داده شدهاند حالآنکه پینوشت از مؤلف است و با اعداد فارسی آمده، نیز مطالب درون قلابها از مترجم و مطالب درون کمانها از مؤلف هستند.
کلیدواژهها
موضوعات