نوع مقاله : ترجمه
نویسندگان
1 استاد فلسفۀ دانشگاه نوتردام
2 دانشیار گروه فلسفه، دانشگاه علامۀ طباطبائی
چکیده
نویسنده ابتدا معنا را به ارزششناختی، غایتشناختی و کامل، که جمع میان دو معنای اول است، تقسیم میکند و سپس با تمایز نهادن میان تقلیدکنندگان از مسیح و تحسین کنندگان او میگوید زندگی گروه اول که مسیح را الگوی خود قرار میدهند و میکوشند زندگی خود را شبیه زندگی او شکل دهند، معنای غایتشناختی دارد، اما چون برخی از این افراد در دنیا زندگی خوبی ندارند زندگی آنان فقط در صورتی معنای ارزششناختی و در نتیجه، معنای کامل خواهد داشت که حیات اخروی وجود داشته باشد. از سوی دیگر، از نظر مسیحیت تاریخ زندگی انسان تاریخ رستگاری است و مسیحیان با هماهنگ کردن خود با اهداف خدا برای رستگاری انسان میتوانند به زندگی خود معنای غایتشناختی بدهند. نویسنده در پایان، این نظر نیگل را که از دیدگاه عینی زندگی انسانها فاقد اهمیت و معنا است رد میکند و معتقد است که در مسیحیت دیدگاه عینی دیدگاه خداست و از این دیدگاه زندگی انسانها مهم است، اما نباید در اهمیت آن مبالغه کرد به طوری که گویی از دیدگاه خدا بشریت مهمترین چیز یا تنها چیز مهم است. همچنین مسیحیان نباید در خصوص معنای زندگی در مسیحیت مبالغه کنند و با کامل دانستن این معنا سخنان ادیان و جهانبینیهای دیگر را در زمینۀ معنای زندگی نادیده بگیرند.
کلیدواژهها